مناجات فاطمیه ای با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
بیا كه گنبد خضراست دیده بر راهت بیا كه حـیـدر تنهـاست دیده بر راهت چـقـدر مـنـتـظران تو بیصدا رفـتـند نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت به هـر دیـار عــزادار مـادرنـد هـمـه بیا كه عترت طاهاست دیده بر راهت قـسم به خاك نـشـسته به چـادر مـادر سكوتِ غربتِ دنیاست دیده بر راهت هـنـوز نـالـۀ مـادر بـه گـوش مـیآیـد ببین كه حضرت زهراست دیده بر راهت میان كوچه به دنـبال گـوشواره حسن شهـید سـیـلی اعداست دیده بر راهت كنار بـسـتر غـرق به خـون مـادرتان هنوز زینب كـبراست دیـده بر راهت مـیـانِ گـودیِ مـقـتـل حـسـیـن افـتـاده هنوز زیر لگـدهاست دیـده بر راهت بـه نـالـههـای بُــنَـیَّ كـنـار آن گـودال زنی كه غرقِ تماشاست، دیده بر راهت نـشـسـته بیادبی رویِ سـیـنۀ مـاهش ببین كه مادرت آنجاست دیده بر راهت زمان كُـشتن لب تشنه آب میخوردند لـباسهای تـنـش را یكی یكی بُـردنـد |